اشعار مطهر


مجموعه اشعار در وصف شهید مطهری(ره)



فقید فضل و فضیلت

امیر، هاى امیر اى اسیر غربت خاک
به هوش باش که یاران همسفر رفتند
اگر دو روزى از اَحباب، بى خبر ماندى
خبر رسید که رفتند و بى خبر رفتند
به هر کجا که نظر کردى از یمین و یسار
نظر به کار نیامد، چو از نظر رفتند
نگاه سیر و نگاه نکرده یک سان بود
چو از سراچه چشم تو دورتر رفتند
بدان گروه که هم گام یکدگر بودند
مگر چه رفت که پنهان ز یکدگر رفتند!
نداى «اِرجِعى» از موطن الهى خویش
به گوش هوش شنیدند و بر اثر رفتند
زبس که تند سپردند شب وادى خاک
به پا و سر نه، که گویى به بال و پر رفتند
نهالِ آرزو و نخل عمرشان به مراد
همین که شاخه برآورد در ثمر رفتند
به در نیامده بودند، گوییا زدرى
همین قدر که از این خاکدان به در رفتند
نرفته‏اند به راهى که ره توانى برد
اگر چه گامى از این راه پر خطر رفتند
به دیده؛ آمد و رفتى چو اشک لرزان بود
جز این نبود، اگر آمدند، اگر رفتند
به هر کجا گذرى، بام و در تو را گوید
که رفتگان - همه - چون گرد از این گذر رفتند
اگر غریب جهانى، غریب مرگ نه‏اى
از آن که کمتر ماندند و پیش‏تر رفتند
به خون خویش مطهّر، مطهّران جهان
ز شبنم سحرى - نیز - پاک‏تر رفتند


داستان‏ها ز راستان گفتى (دکتر مظاهر مصفا)

پشت اگر از غمت دو تا نکنم
چون توانم؟ بگوى تا نکنم
پیرهن روز ماتم تو به تن
چه کنم من، اگر قبا نکنم؟
ماجرایت مرا کُشد که نکند
من اگر شرحِ ماجرا نکنم
سوگوارِ غمت چرا نشوم؟
قصّه ماتمت چرا نکنم؟
در عزایت چرا نگریم زار؟
از برایت چرا رَثا نکنم؟
شُکر شاگردیت نگویم باز
حقّ استادیَت ادا نکنم ؟
شیون از درد مصطفى نزنم
ناله در مرگ مرتضى نکنم
چه کنم اى مطهّرى؟ چه کنم؟
گر به سوگ تو گریه‏ها نکنم؟
ریخت از چشم مرد حق خوناب
خاست فریاد مسجد و محراب
جنت کردگار جاى تو باد !
سِدرَة المُنتَهى سراى تو باد !
حَسبىَ اللّه گفته‏اى همه عمر
هم حساب تو با خداى تو باد !
کرد دستت گره‏گشایى خلق
دست ایزد گره‏گشاى تو باد !
پاى مردتو درسراى دگر
سیرت پاک مصطفاى تو باد !
چون همه راه مصطفى رفتى
صحبت مصطفى جزاى تو باد!
پاسدار خلوص و صدق و صفات
خلفِ صدق مجتباى تو باد !
اى شهید رهِ خدا و رسول
در رهِ حق شهادتت مقبول ! 


میرِ معلّمان ربانى (على معلّم دامغانى)

صبح آمد، جُبّه شوخگین کرده
یک ران نسیم زیر زین کرده
اى دوست! به حق دوستى برخیز!
وى مغز! اگر نه پوستى برخیز!
برخیز که کاهلان فرو ماندند
از قافله غافلان فرو ماندند
اى خفته اگر نه کاهلى برخیز!
شد قافله، گرنه غافلى برخیز!
اى دوست! قیام ما قیامت گیر!
زى فتنه مپو، رهِ سلامت گیر !
در دهر مجو طبیب درد آگاه
ز عیسى نفسان سواى روح الله
از غنچه به صبحدم طرى مى جو
مستى ز مى «مطهرى» مى جو
مردان نه زِ هَر که هر نشان جویند
بوى از گل و گل زباغبان جویند
از دوست نشان آشنا پرسند
سر منزل لیلى از صبا پرسند
گر در طلبند، زى عدن پویند
ور لعل و عقیق، از یمن جویند
اى دوست! چو خواهى از کریمان خواه !
رَم از رمَه، رحم از رحیمان خواه !
صحبت‏طلبى، سراغ سینا گیر !
یا ذیل معلمان دانا گیر !
خود در خبر است کاندرین عالم
مى‏بود سزاى سجده، گر آدم
طلاب علوم، ساجدین بودند
مسجود معلمان دین بودند


اى میرِ معلّمان ربانى (فیروزه خاتمِ سلیمانى)

اى خانه جهل باژگون کرده
تعلیم جهان به خط خون کرده
در شیشه خاک چون پرى، چونى ؟
اى رائد ما «مطهرى» چونى ؟
اى دوست یلان و پُر دلان رفتند
برموج کمال، کاملان رفتند
ماندى تو و عهد و عرصه و مردى
اى مرد! چنان مرو؛ که برگردى

داناى عشق (دکتر طاهره صفارزاده)

از آن صدا
که از پسِ دیوار جهل می آمد،
از آن صداى پست
که نام پاک تو را می‏برد
تنها شدیم،
صدا چه نسج غریبى داشت !
از جنس خصم بود
از سوى دوست می ‏آمد
براى دوست پیامى داشت،
با مکر دشمنان
به دوست رمیدى،
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
**
خدا تُرا می ‏خواست
و انتخاب
حقّ خدا بود،
داناى عشق !
مُلّاى معرفت و بیدارى
کلاس نیازمند حضورت بود،
خدا ترا می ‏خواست
و انتخاب حقّ خدا بود
که حق همیشه به حقدار می‏رسد
از آنِ او بودى،
به سوى او برگشتى !

تصویرتو  (دکتر قیصر امین‏ پور)

گر پیکرت اى درخت دیرینه شکست
از زخم زبان تبر کینه شکست
روزى که به روى دوش مردم بودى
تصویر تو در هزار آئینه شکست
از تو
مى‏خواستم از تو گویم این بار سرود
دیدم که فراترى از این شعر فرود
خاموش شدم از آن که جارى مى‏شد
از دیده دو رود و بر لبم نیز درود

یاد استاد  (سید محمد عباسیّه کهن)

در آینه کتاب دیدیم تو را
در چشمه آفتاب دیدیم تو را
در باغچه نگاه رُستى اما
انگار، شبى به خواب دیدیم تو را

عارفانه

مردى که شبانه بانگ هوهو زد و رفت
در عرصه «ما» و «من» دم از او زد و رفت
در فجر، ستاره‏هاى نورانى زخم
بر قامتش عارفانه سوسو زد و رفت
حمید سبزوارى
مردى که طَهور علم در ساغَر داشت
آیات شعور و نور در باور داشت
جان باخت که شور معرفت در سر داشت
سرباخت که سِرّ عشق در دفتر داشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد