زمانیکه در قم زندگی میکردیم، من مقداری عربی نزد آقا مرتضی یاد گرفتم،
ایشان خیلی اصرار داشت که من درس بخوانم، هنگامیکه به تهران آمدیم،
گفتم:«شما نگذاشتید که من علم جدید بخوانم و دیپلم بگیرم، ایشان با مهربانی
گفت:«به طور متفرقه بخوان و با حجاب کامل اسلامی برو امتحان بده» ، به
درستی که او معلم زندگی ما بود، مطهری مراد خانواده ما و افراد خانواده
مریدش بودند، آقا مرتضی همیشه در مسائل بانوان با من مشورت میکرد.
_________________
راوی : همسر شهید