1- افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه،
این افراد موجودات پوچ و بی ارزشی هستند. نه دوست دارند و نه دشمن، نه عشق و علاقه برمی انگیزند، نه عداوت و نفرت و ... . ساقط و بی اثرند، مثل یک سنگ بین مردم!
2- مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند،
با همه گرم می گیرند و همه را مرید خود می کنند.همه دوستشان دارند. اما این اتفاق نمی افتد مگر با نفاق و دورویی. همه جور آدم در جامعه وجود دارد، هم دادگر، هم ستمگر، هم خوب و هم بد و همۀ آنها با یک نفر آدم نمی توانند دوست باشند، مگر با انسان متظاهر و دورو. اسلام هم دین جذب و محبت است، هم دین دفع و نقمت.
3- مردمی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند،
دشمن سازند اما دوست ساز نیستند. این نشانۀ فقدان خصائل مثبت انسانی هستند زیرا که اگر از آن بهره مند بودند حداقل گروه قلیلی طرفدار و علاقه مند داشتند.
4- مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه،
انسانهای بامسلک در راه عقیده و مسلک خود فعالیت می کنند، گروهی را به خود می کشانند و گروهی را دفع می کنند و می رانند. هم دوست سازند هم دشمن ساز، هم موافق پرور و هم مخالف پرور. اما باید دید چه چیزی را دفع و چه را جذب می کنند. برای همین دوستان و دشمنان هرکس دلیل قاطعی بر ماهیت اوست.
البته صرف داشتن جاذبه و دافعۀ قوی برای قابل ستایش بودن کافی نیست، دلیل اصل شخصیت است.